چی می‌گن این فکرای بی‌خود؟ من که مثل بچّه‌های خوب نشستم می‌خوام درسم رو بخونم. چرا نمی‌ذارن خوب؟ :(

همیشه به آدم‌هایی که خیلی درس می‌خونن به دیده‌ی تحقیر نگاه می‌کردم. ولی دارم فکر می‌کنم واقعن کار خفنی می‌کنن! یعنی هیچ وقت به مشکل فلسفی نمی‌خورن و نتونن رفعش کنن و انقدر بهشون فشار بیاد که نتونن درس بخونن؟ درس که سهله! تو کوچک‌ترین و ساده‌ترین فعّالیّت‌های روزمره‌شون هم کم بیارن! این قدر بنیان‌های فکری‌شون رو محکم ساختن؟ :-

ولی. شب واقعن عجیبه! همین که نمی‌تونم مثل بچّه‌های خوب بشینم کارام رو بکنم یکی از مصادیقش‌ـه! و کل این نتونستن از کجا شروع شد؟

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها